ریکاردو مولتنی جوان ، که خود را به عنوان یک نویسنده روشنفکر می بیند ، کاری انجام می دهد که برای خودش بسیار ناخوشایند است. او برای تولید فیلم های مزخرف فیلمنامه آماده می کند. همه اینها برای حمایت از همسر جدیدش امیلیا ، آپارتمان جدیدی که گرفته است ، ماشین جدیدی که خریداری کرده است ، خدمتکاری که برای آنها آشپزی و تمیزکاری می کند و منشی ای است که برای تایپ کردن کارهای او می آید. او معتقد است ، حتی اگر کارش پست و حقیر باشد و درآمدش هم متزلزل و غیرقابل اطمینان باشد، در عشق همسرش ایمن است. در حالی که ریکاردو تحصیل کرده و قادر به خواندن دانته می باشد ، خانواده ی فقیر همسرش توانایی آموزش دادن به او را نداشتند و او مجبور شد به عنوان یک تایپیست کار کند.
کم کم هیجان و اشتیاق از زندگی مشترک آنها رخت برمی بندد و دو واقعه ی اصلی این مسئله را سرعت می بخشند...
0 نظر