از متن کتاب:
پاسخهای بهتری را هم بعدا دادند:
این شایعات را خائنان پخش میکنند.
معرفی کتاب:
کتاب "پاییز پدر سالار"(1975) اثر "گابریل گارسیا مارکز"(1927-2014) رمانی است در سبک رئالیسم جادویی که با زبانی طنزگونه به داستان زندگی و کیش شخصیت دیکتاتوری ملقب به پدرسالار میپردازد. دیکتاتوری با زشتترین صفات شخصی و حکومتی که در منجلاب استبداد خود آخرین روزهای عمرش را سپری میکند. از نقاط قوت و برجسته کتاب میتوان به شخصیت پردازی فوقالعاده پدرسالار و توصیف صفتهایی که هر کدام معنایی خاص را به ذهن متبادر میکند اشاره کرد.
داستان کتاب:
"پاییز پدر سالار" داستان فرمانروایی خودکامه و البته نالایق که به مدد دخالت بیگانگان به فرمانروایی رسیده را روایت میکند؛ فرمانروایی که در دوران سلامتش به هیچ چیز جز تفریحاتش نظیر جمع آوری پرندگان و زنبارگی و آنچه مایه لذتش میشود، نظیر تشویق شدن از جانب مردم نمیاندیشد؛ صفاتی که با تحت تاثیر قرار دادن ضرورت های حاکمیتی، سبب مرگ تدریجی کشور و بیچارگی ملت میشود. پدر سالاری که تنها به ضرب و زور گلوله و تنها در قبال مردم پدرسالار بود و اما در برابر بیگانگان چنان ذلیل و بیچاره، که حتی مجبور به فروش دریا به دولتهای بیگانه شد. پدرسالاری که با همه این احوال کسی حق انتقاد به او را ندارد و حتی اگر لازم باشد، برای مصون بودن از هرگونه اتهام در گذشته و حال، به سودای تغییر ارزشها دست به هرکاری میزند. خودکامهای که اکنون دوران پایانی زندگیاش را سپری میکند و اینبار با ضعف، بیماری، فراموشی و صفاتی از این دست، زندگی مردم را دستخوش بدبختی قرار داده است.
مقایسه و تحلیل:
این کتاب از دو جهت با سایر رمانهای سیاسی متفاوت است:
1.در این کتاب بر خلاف سایر رمانهای سیاسی که به کلیت حکومتهای دیکتاتوری و ساز و کار آنها نگاه میشود، به شخصیت پدرسالار(فرمانروا) پرداخته شده.
2. "مارکز" با نسبت دادن صفات پست و بعضا مضحک به شخص فرمانروا و حکومت او سعی در قداست زدایی از حاکمان خودکامه داشته. امری که از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که همانگونه که در کتاب "جامعه شناسی خودکامگی" اثر "علی رضاقلی" عنوان شده، در بسیاری جوامع، لزوم تقدس پادشاه برای فرمانروایی احساس میشود. و "مارکز" این لزوم تاریخی-سیاسی را با نسبت دادن صفاتی همچون هوس ران بودن و ضعف فرمانروا در برابر جنس مخالف(نمادی از ضعیف النفس بودن)، حضور حیوانات و جزامیان در کاخ او(نمادی از ویرانگی)، مبتلا بودن به فتق(نماد آسیب پذیری)، اعتقاد به جادوگران و رمالها(نماد خرافی بودن)، ترسو بودن در مواردی که از گلوله کاری ساخته نیست(نماد ضعف) و... مایه تمسخر قرار داده است.
اما زبان طنزآمیز و پر نیش و کنایه مارکز باعث نمیشود تا با دیکتاتوری دست و پا چلفتی رو به رو باشیم؛ بلکه او دستگاهی دارد که جنایتهای وحشتناک و شوکه کنندهای انجام میدهد.
0 نظر