از متن کتاب: تو فقط با قلبت میتونی چیزی را به درستی ببینی؛ چیزی که واقعیه با چشم دیده نمیشه. معرفی کتاب: کتاب "شازده کوچولو"(1943) اثر "آنتوان دوسنت اگزوپری"(1900-1944)، داستانی است فلسفی آمیخته به زبانی شاعرانه و خیالی پیرامون پسرکی که از سیارهای دیگر به زمین آمده و حال در برخورد با انسانها و در راه شناخت زمین ارزشهایی فراموش شده را به آنها یادآوری میکند. داستان کتاب: "شازده کوچولو" روایت ماجراجویی و سفر پسربچهای از سیاره کوچکی به نام ب216 است. پسر بچهای که در سفرش به سیارههای گوناگون میرود و با اهالی آن سیارات آشنا میشود. "شازده کوچولو" در آخرین سفرش به زمین میرسد و با اهالی زمین یا به قول خودش آدم بزرگها برخورد میکند. او پس از زندگی در زمین و صحبت با آدم بزرگها در مییابد که آنها بسیاری مسائل را بدون آنکه به آن اندیشیده باشند بدیهی میانگارند و در راه رسیدن به دلمشغولیهای پوچشان دیرزمانی است که ارزشهای بسیاری چون عشق، دوستی، صلح، کنجکاوی و... را به فراموشی سپردهاند. مقایسه و تحلیل: "شازده کوچولو" کاوشی است در اعماق افکار و ذات انسانی. انسانی که درگیر زندگی شده و زندگی را گم کرده. افکار زندگی مدرن و دلمشغولیهای بیارزش، ارزشمند انگاشته شده که او را با ذات خود بیگانه کرده است. چنانکه قادر به پاسخگویی به سادهترین سوالات نیست و احساسات انسانی چنان برایش غریب مینماید که انگار او از سیارهای دیگر است. تقابل میان ماهیت ذات انسان و انسان مسخ شده در اجتماع با تقابل دیالوگهای " شازده کوچولو" در مقام یک کودک، در برابر خلبانی که هواپیمایش سقوط کرده در مقام یک بزرگسال به تصویر کشیده شدهاست. دیالوگهایی که از زبان یک کودک یادآور بسیاری مفاهیم فلسفی و ارزشمندی است که در زندگی اجتماعی به فراموشی سپرده شده است. نزدیک ترین شخصیت به شخصیت "شازده کوچولو" را میتوان "زوربا" در کتاب "زوربای یونانی" اثر "نیکوس کازانتزاکیس" دانست.
0 نظر