خودزدگینامهها معمولا روایتی خطیاند، از A به B، غالبا همراستای بردار زمان، بجز در رفت و برگشتهای گاهگدار که خاطرهای را به خاطرهای دیگر در گذشته یا آینده میدوزند. خاطرهها نویسنده را تصویر میکنند وقتی دارد عمل یا اندیشه میکند و وقتی به ترتیب پشت سر هم مینشینند حسی از دگرگونی پیوسته میسازند، از اینکه نویسنده چطور در گذر زمان به چیزی که هست تبدیل «شده» که عجیب هم نیست. مگر ما غالبا نمیخواهیم همین را در مورد آدمهای «مهم» یا «موفق» بدانیم؟
0 نظر