زان پس، شبان تیره بی مهتابمنقار غم به خاک نمالیدمچون نور آرزو به دلم تابیددر آرزوی صبح، ننالیدماین دست گرم، دست تو بود ای عشق!دست تو بود و آتش جاویدتمن مرغ کور جنگل شب بودمبینا شدم به سرمه خورشیدت!
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر