سادهترین و معمولترین راه برای خلاص شدن از کابوسِ مرگ فکر نکردن به آن است. اما مرگ را نه میتوان علاج کرد و نه کنترل. این واقعیت که ما خواهیم مرد و اینکه مرگ هر لحظه میتواند سر برسد بر کل زندگی ما سایه افکنده است. راههای زیادی برای اندیشیدن دربارهٔ مرگ و کنار آمدن با آن هست که البته خیلی از آنها تلاشی است برای گریز از آن.
اما تاد می در این کتاب میخواهد با مرگ با تمام قدرت آن رویارو شود. او با فرض اینکه مرگ پایان زندگی ماست میپرسد این مسئله چه معنایی در زندگی ما دارد؟ چطور میتوانیم همچون موجوداتی که خواهیم مرد و می دانیم که خواهیم مرد زندگی کنیم؟
می با مروری بر آموزههای ادیان مختلف، اندیشههای فیلسوفان و نویسندگانی از عصر باستان تا دوران مدرن و نیز با شرح تجربههای شخصیاش میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد.
0 نظر