بار هستی اثر میلان کوندرا، نویسندة چک، تفکر و کاوش دربارة زندگی انسان و فاجعة تنهایی او در جهان است... چگونه بار هستی را به دوش میکشیم؟ آیا سنگینی بار هولانگیز و سبکی آن دلپذیر است؟... برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبهرو میکند و به تفکر وا میدارد... اگرچه شخصیتهای کتاب واقعی نیستند، از انسانهای واقعی، بهتر درک و احساس میشوند. کوندرا در توصیف قهرمانان خود مینویسد: شخصیتهای رمانی که نوشتهام، امکانات خود من هستند که تحقق نیافتهاند. بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانم میکنند. آنان هر کدام از مرزی گذر کردهاند که من فقط آن را دور زدهام. آنچه مرا مجذوب میکند، مرزی است که از آن گذشتهام ـ مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد. کلودروا نویسندة مشهور فرانسوی، رمان کوندرا را کتابی عظیم توصیف میکند که چشم به آیندة بشر دارد و مینویسد: در بهشت رماننویسان بزرگ، هنری جیمز ـ با اندکی حسادت ـ رمان همکار چک را ورق میزند و سر را به علامت تأیید تکان میدهد.
0 نظر