از متن کتاب:
بستن چشمهایت جپچیزی را تغییر نمیدهد. هیچچیز فقط به خاطر اینکه تو آنچه را دارد اتفاق میافتد نمیبینی، ناپدید نمیشود.معرفی کتاب:
کتاب "کافکا در کرانه"(2002) اثر "هاروکی موراکامی"(1949) رمانی است در سبک رئالیسم جادویی که با در هم آمیختن خیال و واقعیت، دو داستان موازی را در فضایی رازآلود پی میگیرد. کتابی که با زبانی نمادین و فضایی رازآلود دو سرنوشت را در مرزهای حقیقت و خیال به هم گره میزند.داستان کتاب:
آنچه در "کافکا در کرانه" روایت میشود، دو داستان موازی از دو شخص است، که با ادامه کتاب، سایه دو داستان بر هم میافتد و سرنوشت دو شخصیت کتاب را بهیکدیگر گره میزند.
داستان اول روایت ماجراهای پسربچهای پانزدهساله به نام "کافکا تامورا" است که برای فرار از نفرینی اساطیری و البته برای پیدا کردن مادر و خواهرش که سالیان طولانی است که ناپدید شدهاند از خانه فرار میکند.
داستان دوم روایت سرگذشت مردی ساده و کمهوش به نام "ناکاتا" است. "ناکاتا" طی حادثهای که در دوران کودکی برای وی رخ میدهد، عقل و هوش طبیعی خود را از دست میدهد اما ویژگیهای منحصر به فردی نظیر توانایی صحبت با گربهها را مییابد.
سرنوشت و زندگی این دو شخصیت متفاوت کتاب، که هیچگاه نیز یکدیگر را ندیدهاند در پایان به شکلی عجیب و مرموز به یکدیگر گره میخورد و داستان هر کدام مکمل داستان دیگری میشود.مقایسه و تحلیل:
خود "موراکامی" این اثرش را روایت دو جهان خودآگاه و ناخودآگاه توصیف میکند. اما نکته حائز اهمیت در همآمیختگی تفکیک ناپذیر این دو جهان است؛ چنانکه مخاطب کتاب در بخشهایی از کتاب متوجه حقیقت یا خیال نمیشود. این دقیقا بر خلاف تخیلی است که در دیگر آثار "موراکامی" نظیر کتاب و داستانهای "شهرگربهها" مشاهده میشود. در واقع میتوان این اثر را اوج تخیل "موراکامی" و در نقطه مقابل دیگر اثر او "چوب نروژی" که اثری کاملا رئال است، دانست.
0 نظر