از متن کتاب: بیتردید انسان فانی است، ولی این تنها نیمی از مسئله است. گرفتاری اینجا است که گاه فنا کاملا غیر منتظره گریبانش را میگیرد و او حتی نمیتواند بگوید که امشب به چه کاری مشغول خواهد بود؟ معرفی کتاب: کتاب "مرشد و مارگاریتا"(1967) اثر "میخائیل بولگاکف"(1891-1940) رمانی است در سبک رئالیسم جادویی، که با طنزی سیاه روایتگر زندگی در دوران سیاه زمامداری استالین میباشد. رمانی تحسین شده از جانب اکثر منتقدین که با پیگیری سه خط داستانی متفاوت که در روند داستان به هم نزدیک میشوند، چنان روایت هوشمندانه و ظریفی از مسکو در آن دوران ارائه میدهد که مامورین سانسور پس از حذف 25 صفحه از کتاب، اجازه چاپ آن را میدهند؛ البته شاید خیلی دیر و سالها پس از مرگ "میخائیل بولگاکف". داستان کتاب: در این اثر شاهد پیشرفت سه داستان موازی هستیم که در پایان داستان به یکدیگر پیوند میخورند و به شکل هنرمندانهای بیانگر مقصود نویسنده خواهند بود. داستان اول داستان ورود شخصی به نام "ولند"، تجسم انسانیِ شیطان به مسکو و پیوستن به بحث میان یک سردبیر و شاعر به نامهای "برلیوز" و بزدومنی" در باب موجودیت خدا و مسیح است. داستان دوم، روایتی است که "ولند" برای "برلیوز" و "بزدومنی" پیرامون به صلیب کشیدن مسیح، در دوران زمامداری فرمانروایی به نام "پونس پیلات" در اورشلیم که باید حکم اعدام "یسوعا ناصری"(عیسی مسیح) را امضا کند، تعریف میکند. و داستان سوم، ماجرای نویسندهای به نام "مرشد" و معشوقهاش "مارگاریتا" است، معشوقهای عشق به "مرشد"، اورا به ترک زندگی و شوهرش وا میدارد. و مرشدی که به تازگی رمانش پیرامون زندگی مسیح و پونس پیلات از جانب موسسه ادبیِ تحت سردبیریِ "برلیوز" رد شده است!!! مقایسه و تحلیل: "میخائیل بولگاکف" به عقیده بسیاری این اثر جاودان را به تاثیر از کتاب "فاوست"(1832) اثر "یوهان ولفگانگ فون گوته"(1749-1832) و با استمداد از تخیلی سرشار، آمیخته با عناصر فلسفی ، عاشقانه و فانتزی به زبانی نمادین و طنزگونه خلق کرده. کتابی که از جانب "آمازون" در لیست 1001 کتاب برتر قرار داده شده است. رمانی سرشار از رمز و راز که حکایتی است از تجربه تلخ زیستن در خفقان.
0 نظر