از متن کتاب:
بزرگترین جنون به عقیده من آن است که آدم جنون نداشته باشد.
معرفی کتاب:
کتاب "زوربای یونانی"(1946) اثر "نیکوس کازانتزاکیس"(1883-1957) رمانی است در سبک رئالیسم که با دیدگاهی فلسفی به باز اندیشی در معنای زندگی می‌پردازد. و با ترسیم مقابله منطق کتابی و فلسفه عملی و همچنین عقل و شوریدگی، مخاطب را در اندیشه فرو می‌برد. کتابی که سبب شکل‌گیری بسیاری سوالات پیرامون آنچه از بدیهیات انگاشته می‌شد، می‌شود.
داستان کتاب:
"زوربای یونانی" روایتگر آشنایی و همسفر شدن دو مرد با عقایدی متفاوت است، که قرار است مدتی در کنار یکدیگر باشند. دو انسان از دو جهان کاملا متفاوت و غیر متشابه. یکی فرزند مطیع و خلف آفرینش که عمر خود را در میان کتاب‌ها گذرانیده. فردی آرام و منطقی که همه چیز از منظر کتاب‌ها تحلیل می‌کند و زندگی را از دریچه عقل به تماشا نشسته است. و علی رغم آنکه تنها هدفش یادگیری نکات مختلف از کتاب‌ها بوده، هیچگاه به فکر به چالش کشیدن خود و عقایدش نبوده؛ و دیگری زوربای یاغی و مهار ناشدنی که هر لحظه دنیا را با نگاه کودکی نوپا می‌کاود و به دنبال ارتباط بیشتر با لذت‌های زمینی است؛ فردی که نه در آسمان‌ها که به تمام معنا انسانی فانی و زمینی است و تنها هدفش لذت و کشف جهان فانی است.
مقایسه و تحلیل:
کتاب "زوربای یونانی" در تلاش است تا از خلال گفت و گوهای دو شخصیت در باب مسائل مختلف روزمره، و با نگاهی به فلسفه عملی، عقاید متفاوتی را به خواننده عرضه و با به چالش کشیدن عقاید انسان امروزی، توجه مخاطب را به لذت‌ها و نکات به ظاهر ساده و پیش پا افتاده اما فراموش شده امروز جلب کند. در واقع بیراه نیست اگر گفته شود این کتاب در تلاشی است جهت بازگشت انسان از روزمرگی پیچیده به زندگی ساده اما لذت بخش ابتدایی. البته لازم به ذکر است که دیدگاه فلسفی این کتاب با آنچه در کتاب "تهوع" اثر "ژاپ پل سارتر" مطرح می‌شود به کلی متفاوت است. فلسفه مورد بحث در "زوربای یونانی" جهت کشف معنای زندگی است و نگاهی مجرد از سایر پدیده‌ها دارد اما فلسفه مورد بحث در "تهوع"، در پی کشف چیستی و ارتباط پدیده‌های موجود یا ایجاد شده‌ای است که انسان با آن‌ها سر و کار دارد. به بیانی دیگر فلسفه زوربایی مقدم است بر هر کشف و استدلالی چرا که پس از کشف ماهیت و چگونگی زیستن جایگاه انسان و ارتباطش با سایر پدیده‌ها مشخص می‌شود.