از متن کتاب: وقتی دکتر برونیس، یکی از دبیرانمان از بچهها پرسید میخواهند چکاره شوند، تو [تو که آن زمان هنوز شنا یاد نگرفته بودی] در جواب گفتی: میخواهم دلقک بشوم و مردم را بخندانم. معرفی کتاب: کتاب "موش و گربه"(1961)، اثر "گونتر گراس"(1927-2015)، برنده جایزه نوبل ادبیات(1999)، رمانیست پیرامون پسرِ نوجوانِ بیماری، در زمان جنگ جهانی دوم و ترسیم زندگی او و برخوردهای اجتماعی که نشانی از شرایط حاکم بر جامعه دچار بحران جنگ دارد. داستان کتاب: کتاب "موش و گربه" روایت داستان پسر نوجوانی بهنام "خواکیم مالکه" است؛ پسری که دچار مشکل بزرگی بیش از اندازه غده تیروئید است و اتفاقا جهت پرت کردن حواسش از این رنج، به غواصی رو آورده است. با توجه به تفاوتهای "خواکیم" با دیگران در جامعهای دچار بحران، اطرافیان او به طور کل در دو دسته قرار میگیرند؛ کسانی که با او دوستاند و کسانی که دشمن او محسوب میشوند و از هیچ آزاری دریغ نمیکنند. مقایسه و تحلیل: اثر حاضر آینه تمامنمای زیستن در روزگار زوال و افول است؛ زیستن در شرایط غیرعادی جنگ با مردمانی غیرعادی که هیچکدامشان از زوال این روزگار مصون نماندهاند. "موش و گربه" روایت روزگاریست که نوجوانان با جنگ رشد میکنند و با جنگ هم افول میکنند؛ شرایط ناخوشایندی که بر زندگی شخصی و اجتماعی آنان اثرگذار خواهد بود. این اثر دومین جلد از سهگانهی "دنزیگ" است؛ جلد اول این مجموعه "طبل حلبی" و جلد سوم نیز "سالهای سگ" نام دارد. از جمله سایر آثار ترجمه شده از "گراس" عبارتند از: "سالهای سگ"، "طبل حلبی"، "قرن من"، "بیحسی موضعی"، "شهر فرنگ"، "برگام خرچنگ"، "میرایی"، "کفچهماهی"، "پابرهنهها تمرین انقلاب میکنند"، "در حال کندن پوست پیاز"، "حلزونها به زمان میبازند"، "بوی برف میآید" و "عشق با پاهای چوبین".
0 نظر