مرگ خوش، تنها اثر آلبرکامو است که بعد از مرگش منتشر شد، در سن بیست و پنج سالگی، کامو رمان مرگ خوش را مینویسد و چهرهی دیونیزیوس و مقولهی ارادهی معطوف به خوشبختی را نشان میدهد که عصیان قهرمان داستان خود را با اندیشهی خلاف زمانهی نیچه، تغذیه میکند. کامو به دنبال خوشبختی است و خوشبختی در گرو داشتن پول و ثروت، و این که انسان فقیر نباشد، اما نیچه انسان فقیر را ناتوان و توانگر را بخشاینده میداند. نیچه مینویسد: آنکس که از زندگی فقیر است، آنکس که ناتوان است زندگی را نیز بیچاره و گدا میکند. آن یکی انگل زندگی است و این یکی بخشاینده و فزایندهی زندگی. کامو جایی در مرگ خوش مینویسد: هرآدمی احساس اراده و خوشبختی کنند مستحق ثروتمند شدن است.
0 نظر