از متن کتاب: آن روزها از این جور نشانهها که از نزدیگی مصیبت خبر میداد کم نبود. مصیبت، چکمههایی میپوشید که پیوسته زمختتر میشد و قدمهایی پیوسته بلندتر و پرصداتر بر میداشت تا همهجا گیر شود. معرفی کتاب: کتاب "طبل حلبی"(1999)، اثر "گونتر گراس"(1927-2015)، برنده جایزه نوبل ادبیات(1999)، رمانیست پیرامون زندگی غیر معمول پسری که از خلال آن به وضعیت جامعه آلمان پیش از جنگ جهانی دوم و پس از آن نگاه میشود. داستان کتاب: کتاب "طبل حلبی" روایت داستان پسری کمسن بهنام "اسکار" است. پسری با جسمی کم توان که رشدش متوقف شده اما دارای ذهنی قدرتمند و هوشی بیش از همسالان خود که قادر به فهم، درک و تجزیه و تحلیل تمام حوادث و اتفاقات است. "اسکار" از جانب دیگران به دلیل وضعیت جسمانیاش نادیده انگاشته میشود و در واقع در میان تنهاییهایش زندگی میکند و تنها راه ارتباطی او با جهان خارج طبلیست که در کودکی هدیه گرفته است. هرچند که با شروع جنگ جهانی دوم هوش "اسکار" بیش از پیش شروع به رشد کردن میکند اما با شکست آلمان در این جنگ به یکباره رشد ذهنی او متوقف و برای اولین بار پس از سالها رشد جسمیاش آغاز میشود. حال او در آسایشگاهی روانی، سعی در بازگویی خاطرات و افکار گذشتهاش دارد. مقایسه و تحلیل: این کتاب را نیز همچون برخی از دیگر آثار "گراس"، همانطور که آکادمی نوبل نیز اذعان داشته، میبایست تاریخ از منظر فرودستان دانست؛ تاریخی که در قالب داستان وضعیت آسیب دیده جامعه آلمان را در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن بررسی میکند و تمام سیاستهایی که سبب به یغما رفتن زندگی مردم عادی شده را با زمانی کنایهآمیز مورد نقد قرار میدهد. این اثر اولین جلد از سهگانهی "دنزیگ" است؛ جلد دوم این مجموعه "موش و گربه" و جلد سوم نیز "طبل حلبی" نام دارد. از جمله سایر آثار ترجمه شده از "گراس" عبارتند از: "سالهای سگ"، "قرن من"، "بیحسی موضعی"، "شهر فرنگ"، "بر گام خرچنگ"، "موش و گربه"، "میرایی"، "کفچهماهی"، "پابرهنهها تمرین انقلاب میکنند"، "در حال کندن پوست پیاز"، "حلزونها به زمان میبازند"، "بوی برف میآید" و "عشق با پاهای چوبین".
0 نظر