پروست این اثر سترگ را که یکی از شاهکاری جهان ادبیات است طی سالهای 1908 تا 1922 نوشت. سه جلد آخر این رمان پس از مرگ او منتشر شد.
پروست نتوانست هیچ ناشری را راضی به انتشار جلد اول رمانش بکند و با هزینۀ شخصی آن را به چاپ رساند. پس از آن این اثر بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و جلد دومش هم جایزۀ گنکور را بهدست آورد.
پروست بر اثر بیماری از مردم کناره میگرفت و در تنهایی به جستجوی زندگی گذشته مشغول میشد. او میخواست عمق حافظهی خود را بکاود، از این رو تمام وجود خود را در این سفر اکتشافی به کار گرفت.
این رمان چندان به تشریح کلاسیک یک «داستان» نمیپردازد، بلکه از ورای داستان اصلی یک تحلیل عمیق ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعی از جامعهی اواخر قرن نوزدهم فرانسه به دست میدهد. همچنین جملهسازیهای پروست در این رمان که شکلی بدیع و نو در ادبیات فرانسه بود آن را به کلی از سایر آثار ادبی هم زمانش متمایز میکند.
گذشته از خطوط کلی داستان که این کتابها را به هم پیوند میدهد، هر کدام از هفت کتاب به خودی خود کامل و مستقلاند. در واقع آنچه داستان نامیده میشود تنها رشتهای است برای به هم پیوستن لحظههایی که هر کدام به تنهایی از مکانها و شخصیتهای اصلی کتاباند، کتابی سترگ که بیش از آنکه توصیفکنندهی حالتهای بیرونی باشد ژرفای درونی را میپوید و میکاود. از همین روست که اغلب دربارهی این اثر گفته میشود که میتوان آن را از هر صفحهای که باز میکنید شروع به خواندن کنید و از ژرفا و گسترهی اندیشهی نویسنده و ظرافت و حساسیت هنرش لذت ببرید.
0 نظر