کلیات شیخ سعدی گنجینه ای است که نمیتوان قدر و قیمت برای آن معین کرد اگر از دست و زبان کسی که از عهده ستایش او به در آید دست و زبان من نیست و مرا آن جسارت نباشد که قدم به این میدان گذارم.از نثرش بگویم یا از نظمش؟از حکمت و عرفانش بسرایم یا از اخلاق و سیاستش؟مراتب عقلی او را بسنجیم یا حالات عشقی؟غزلیاتش را یاد کنم یا قصایدش را؟به گلستانش دعوت کنم یا به بوستان؟ پس بهتر آن است که سخن را دراز نکنم و به همین کلمه قناعت ورزم که هر چند سر فرازانه میگویم که قوم ایرانی در هر رشته از علم و حکمتو ادب و هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده ولیکن اگر هم بجز سعدی کسی دیگر نپرورده بود.تنها این یکی برای جاویدان کردن نام ایرانیان بس بود.مداحی از شیخ سعدی را زبان و بیانی مانند زبان و بیان خود او باید،اما هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند.هفتصد سال از زمان او میگذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده بلکه نزدیک به او هم کم کس دیده شده است.گویی این شعر را درباره خود سروده است که:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
محمدعلی فروغی
0 نظر