از متن کتاب: کاش حرف ما را میفهمید! معرفی کتاب: کتاب "مسخ و داستانهای دیگر"(1387) اثر "فرانتس کافکا"(1883-1924) مجموعه پنج داستان کوتاه است که داستان "مسخ"(1915) در سبک رئالیسم جادویی، اولین و اصلیترین آنها میباشد. چهار داستان دیگر این مجموعه، "در سرزمین محکومان"، "گزارشی به فرهنگستان"، "هنرمند گرسنگی" و "لانه" نام دارند. داستان کتاب: داستان "مسخ" روایت پسری است به نام "گرگور زامزا" که یک روز صبح به هنگام برخاستن از خواب متوجه میشود به حشرهای عجیب تبدیل شده. "زامزا" که در لحظات ابتدایی سردرگم است با عدم خروج از اتاق خویش سعی در پنهان ساختن این واقعه هولناک و گیج کننده از خانواده و دیگران دارد. اما با گذشت زمان و عدم حل این مشکل، خانواده او نیز از این اتفاق نادر مطلع میشوند. وحشت و دلسوزی اولین واکنش آنها به این حادثه بود. حادثهای که خود "گرگور" را نیز در شوک فرو برده بود. اما هر چه زمان میگذرد، دلسوزی اعضای خانواده جای خود را به ترس و متعاقبا به احساس انزجار و تنفر میدهد؛ چنانکه طی چند روز آینده هرگونه ارتباط خانواده با او قطع میشود و او را به امید اتفاقی نامعلوم یا حتی مرگ در اتاقی حبس میکنند. مقایسه و تحلیل: مفهوم داستان "مسخ" و مقصود "کافکا" از نگارش این داستان، از جمله غامضترین بحثهای ادبیات است. اکثریت منتقدین مسخ "گرگور" و ماهیت انسانی او به حشره را نماد ازکارافتادگی دانستهاند و تغییر رفتار خانواده با او که تا پیش از این فرزند محبوب خانه بود را نشانهای از لحاظ منفعت در روابط میدانند؛ چنانکه وقتی "گرگور" برای آنان منفعتی نداشت او را ترک کردند. اما به نظر میتوان وجه دیگری نیز برای این داستان قائل شد و آن این است که مسخ هیبت انسانی "گرگور" به حشره، تغییر ذهنی و دگرگونی فکری تعبیر شود. در چنین حالتی دلیل قطع ارتباط خانواده که باز هم نمادی از افراد نزدیک و در ارتباط با شخص است را میتوان اینگونه تعبیر نمود که اشخاص تا زمانی به ارتباط با دیگران ادامه میدهند که آنان به هنجارها و ارزشهایشان پایبند باشند و در صورت هرگونه مسخ فکری و تغییر شخصیت، فرد اهمیت خویش را در نزد دیگران از دست خواهد داد؛ چرا که افراد هنجارها و ارزشهای خویش و عمل به آنان را پیش شرط پذیرش یک فرد در جمع خود میدانند. چنانکه این امر در کتاب "جاناتان مرغ دریایی" اثر "ریچارد باخ" نیز مشهود است.
0 نظر