از متن کتاب: من آزادم: دیگر هیچ دلیلی برای زندگی کردن برایم نمانده است؛ همه دلایلی را که آزمودهام فروشکستهاند و من نمیتوانم دلایل دیگری را تخیل کنم. معرفی کتاب: کتاب "تهوع"(1938) اثر "ژان پل سارتر"(1905-1980) رمانی است فلسفی در سبک رئالیسم که به موضوع وجود انسان و محیط اجتماع او از منظر داستانی میپردازد. کتابی تحسین شده و از جمله برترین آثار "ژان پل سارتر" که همه درونمایههای فلسفه او را دربر دارد. کتابی که پس از سفر و کنکاشی فلسفی در مبحث "وجود"، در معنای انسانی و زمینی و نه آنگونه که عرفا و معتقدینِ مابعدالطبیعه به آن میاندیشند، در جست و جوی راهحلی برای رویارویی با این وجود تهوع آمیز برمیآید. داستان کتاب: کتاب "تهوع" داستان پسری نویسنده و پژوهشگر به نام "آنتوان روکانتن" است، که در پی یافتن معنای "وجود" است. وجودی انسانی و زمینی که از نظر "آنتوان" ناعقلانی و ناواجب است. "آنتوان" مدام در حال تفکر و جست و جوی علت و اَشکال "وجود" است. پسری که با جامعه و محیط اطراف خود دچار تضاد عمیقی است؛ چراکه اجتماع را به صورت انبوهی از احساسات و اندیشههای دروغین و کلیشهای میبیند. به شکلی که این تضاد و عدم درک ماهیت بسیاری از پدیدهها و دلیل وجود بسیاری از امور در این جهان پوچ و مبتذل منجر به بروز دل آشوبه و تهوع در او میشود. البته این تضاد و عدم درک تنها مختص به جامعه و اشیاء و امور اطراف نمیشود و او پس از مدتی با خود و وجود خود نیز به این تضاد میرسد. تضادی که منجر به عدم درک خود و تفکر مداوم و کنکاش لحظهای در خود میشود. امری که شاید برای هر انسانی لازم باشد اما به دلیل زندگی صنعتی و برقآسای امروز بسیار غریب است. در نهایت "آنتوان" موسیقی را راهی برای فرار از تهوع و ادبیات را چارهای برای معنا بخشیدن به زندگی مییابد. زندگی و وجودی که میبایست، ارزشهایی داشته باشند و او این ارزش را در رمان نویسی پیگیری میکند. مقایسه و تحلیل: آنچه در "تهوع" مطرح میشود، تهوع ناشی از روبهرویی با وجودی است که دلیل و لزومی بر وجودش نیست. مضمونی که یادآور فلسفه پوچیِ "آلبرکامو" و کتاب مشهور او، "اسطوره سزیف" است. این تهوع زمانی رو به افزونی میگذارد و اندیشهی غیرعقلانی بودن زندگی را تشدید میکند که فرد با جامعهای به غایت پوچ روبهرو میشود. جامعهای که خود دلیلی بر ناموجه بودن "وجود" است. گردابی که فرد را در بر میگیرد و زندگی را از معنا تهی میکند. در این بخش، "تهوع" و مضمونش به کتاب "بیگانه" دیگر اثر "آلبر کامو" که ترسیمی از پوچی حاصل از برخورد فرد با اجتماع است، نزدیک میشود. پس از این مراحل "آنتوان" در پِی راهی برای معنا بخشیدن به زندگی است؛ جست و جویی که دغدغه بسیاری در طول تاریخ بوده است؛ از جمله "ویل دورانت" که منجر به نگارش کتاب "درباره معنای زندگی" شد. راهی که "آنتوان" مییابد پناه به ادبیات و ایجاد ارزشهایی برای رهایی از احساس تحمل "وجودِ" ناموجه است. به نظر در این قسمت از کتاب، به دو دلیل دیدگاه "سارتر" از دیدگاه "کامو" فاصله میگیرد. اول آنکه "سارتر" در پی ایجاد بهانهای برای تحمل و در بهترین حالت ارزش بخشیدن به زندگی است در حالی که "کامو" در پی کشف حقیقت نهفتهای بود که انسان را از پوچی رهایی میبخشید. دوم آنکه "سارتر" راهحل را در موضوعی مشخص میبیند و این در حالی است که "کامو" در کتاب "یادداشتها" مفهوم عشق را معنابخش زندگی و راه رهایی از پوچی میداند. همچنین "تهوع" از جهت تضاد و تنشی که در نتیجه برخورد یک فرد کتابخوان و جامعه و عدم درک متقابل رخ میدهد با آثاری نظیر "کیفر آتش" اثر "الیاس کانتی" و "اتحادیهی ابلهان" اثر "جان کندی تول" قابل مقایسه است.
0 نظر