از متن کتاب: یاد گرفته بود وقایع را آنچنان که پیش میآید بپذیرد. معرفی کتاب: کتاب "خاکی و آسمانی"(1968) اثر "دیوید وایس"(1909-2002)، رمانی است در سبک بیوگرافی که به داستان زندگی سرشار از شور و هیجان اما سختِ موسیقیدان مشهور، "ولفگانگ آمادئوس موزا" یا همان "موتسارتِ" معروف از زمان کودکی تا مرگ او میپردازد. داستان کتاب: کمتر کسی را میتوان سراغ داشت که نام "موتسارت" را نشنیده باشد. رمان "خاکی و آسمانی" روایت نابغهای است که در تاریخ موسیقی جاودانه شد. نابغهای که در سن 6 سالگی مهارتش زبانزد عام و خاص بود و در تمام محافل هنری و تمام دربار پادشاهان نامش میدرخشید. اما هر چه "موتسارت" بالید و به همین تناسب پیشرفت کرد، این خوشبختی و محبوبیت رو به کاستی گذاشت و جای خود را به حسادت و دشمنی از جانب سنتگرایان داد. تا جایی که با ادامه داستان میتوان گفت "خاکی و آسمانی" چیزی نیست جز روایت رنجهای نابغهای شناخته شده که در کشاکش حسادتها و دشمنیها نابود شد. مقایسه و تحلیل: "خاکی و آسمانی" را بیش از یک زندگینامه میبایست کتابی تاریخی دانست؛ کتابی که در ضمن بیان زندگی "موتسارت" به حوادث تاریخی، بناها، شهرها، پادشاهیها، سایر موسیقیدانان و اتفاقات واقعی میپردازد. چنان که تصویری واضح از وضعیت حاکم از دورانی که "موتسارت" در آن میزیست به مخاطب ارائه میدهد. وضعیتی که ماحصل آن چیزی جز فزونی گرفتن رنجهایی تحملناپذیر نبود. رنجهایی که یادآور رنجهای "ونسان ونگوک" در کتاب "شور زندگی" اثر "ایروینگ استون" است. البته که "موتسارت" علیرغم تمام رنجهایش هیچگاه رنجی نظیر آنچه "ونگوک" متحمل شده بود را تجربه نکرد. رنجهایی که حتی منشاء و علتشان نیز یکسان نیست. چنانکه رنجهایی "موتسارت" ناشی از شهرتش و به دنبال داشتنِ حسادت اطرافیان بود، اما تنها یکی از رنجهای "ونگوک" عدم پذیرش آثار او از جانب جامعه هنری و غیر آن بود.
0 نظر