بابک خرمدین رهبر سرخپوشان آذربایجانى یکى از قهرمانان ملى ماست. بابک هر چند برخلاف حکومت عباسیان سالهاى سال جنگید، اما با اسلام مخالفتى نداشت و این را از میان تعداد زیادیاران مسلمانش نیز مىتوان مشاهده کرد. این مورد شاید به مذاق کسانى که مىخواهند قیام بابک را بعنوان آخرین قیام مذهبى زرتشتیان ساسان قلمداد کنند، خوش نیاید. اما قیام بابک بیش از همه یک قیام طبقاتى بود.
در حالى که بزرگان و به قول نویسنده کتاب مردان طلاء و نقره دوران خوشى را در اوج شکوه عباسیان و دوران هارون بزرگترین خلیفه آنها مىگذراندند، جنگهاى که براى کشورگشائى و یا نگهدارى کشورهاى فتح شده در مىگرفت بار مالى عظیمى داشت و این طبقات پایین جامعه و زحمتکشان و کشاورزان بودند که مىبایست با مالیاتهایشان بار مالى آنها و با جانهایشان بار مرگ آنها را به دوش بکشند. این مورد بخصوص در مورد اقلیتهاى مذهبى که مىبایست مالیاتهاى چندگانه بپردازند بیشتر رنجآور بود. بابک مردى از دل این دوران است، که با توجه به نیروى که در اتحاد میان مردم است، دست به قیام بر علیه مالیاتبگیران خلیفه مىزند.
زندگى بابک تماماً سراسر از سلحشورى و مبارزه براى حمایت از این مردم است. در این میان زحمتکشان بسیارى به او پیوستند، این خیل عظیم افرادى که با جان و دل بر علیه زورگیران به پا خواسته بودند خلفاى عباسى را ترساند. بخصوص که ضعف این خلفاً در مهار این شورشى که در کنار گوششان بود، باعث شد که در نقاط دورتر قلمرو پهناور عباسى مانند اندلس، خراسان، مصر و سیستان شورشهاى سر بگیرید. در مجموع خلفا عباسى با جمعآورى نیروى زیادى توانستند شورش بابک را سرکوب بکنند، اما این امر به دیگران از قبیل طاهر در خراسان و یعقوب لیث در سیستان کمک کرد که قیام خودشان را پیش ببرند و به عنوان اولین قیامهاى ایرانیان مسلمان به جهت براندازى عباسیان ماندگار تر باشند. این در حالى است که عباسیان خود به دست ایرانیانى از قبیل ابومسلم به خلافت رسیدند و باز این ایرانیان بودند که مامون را یارى کردن تا برادرش امین را شکست بدهد. اما تمام ایرانیانى که به عباسیان کمک کردند تنها از آنها خیانت دیدند و بزرگانى مثل ابومسلم و جعفر برمکى سر خود را در این میان از دست دادند.
0 نظر