از متن کتاب:
چطور باید به این مجمعالجزایر سربهمُهر رسید؟ ساعتبهساعت پرواز و کشتی و قطار دارد؛ اما دریغ از یک نشان و علامت که بگوید به کدام مقصد. منتها اگر بلیطش را بخواهی، تحویلداران باجه یا دفاتر مسافرتی در جوابت هاج و واج میمانند. از کلیت این مجمعالجزایر، یا هریک از جزایر بیشمار آن، نه چیزی میدانند و نه اصلاً شنیدهاند.
معرفی کتاب:
کتاب "مجمعالجزایر گولاگ"(1973) اثر "الکساندر سولژنیتسین"(1918-2018)، برنده جایزه نوبل، روایتی است بیواسطه از تاریخ سیاه ترین دوران دیکتاتوری شوروی؛ روایتی نه بر اساس اسناد خاک خورده بایگانیها، که بر اساس زیست بیواسطه "سولژنیتسین" و هم بندیهایش، پرده از لایههای تاریک و پنهانِ نظام تبعیدگاه ها و زندانهای شوروی برای جهانیان بر میدارد.
موضوع کتاب:
این کتاب روایت و البته تحلیلی است تاریخی، از اردوگاههای کار اجباری "گولاگ" که پیش از انتشار کتاب، تعداد انگشت شماری از اشخاص از وجود آنها مطلع بودند. اردوگاههایی که خود "سولژنیتسین" سالها در آنجا به آجر چینی مشغول بود و این کتاب نیز، حاصل آن تجربه دهشتناک و البته مصاحبه با 220 بازمانده دیگر آن اردوگاههای کار اجباری است. کتابی که بسیاری تصورات پیشساخته از نظام حاکم در شوروی را نیز دستخوش تغییر قرار میدهد و ثابت میکند این وضع نه تنها معلول صرف دوران استالینیستی نیست، بلکه بخشی از ساختار و ماهیت نظام کمونیستی شوروی از آغاز آن بوده.
مقایسه و تحلیل:
آنچه بر ارزش این کتاب میافزاید و نقطه تفاوت و البته قوت این اثر است، درک مستقیم و بیواسطه بخشی از تاریخ است که به خواننده فرصت مواجهه مستقیم با حوادثی شوکه کننده را میدهد. کتابی که در روزگار خودش بزرگترین افشاگری علیه یکی از مخوف ترین حکومتها بود و این تا بدان جا بود که منجر به اخراج "سولژنیتسین" از شوروی شد. کتابی منحصر به فرد که قابل قیاس با هیچ کتاب دیگری مگر کتاب دیگر "سولژنیتسین" با عنوان "یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ"(1962) نیست.
0 نظر