ناپلئون سوم (1808-1873)، برادرزادهی ناپلئون بناپارت، پس از سالها تبعید و رهبری دو کودتای نافرجام، سرانجام در پی انقلاب 1848 به ریاستجمهوری فرانسه رسید و دو سال بعد خود را امپراتور خواند تا بدین ترتیب آغاز عصر امپراتوری دوم را اعلام کند. وی در دههی نخست حکومتش از سویی اسباب توسعهی صنعتی و شهری فرانسه را فراهم ساخت و طبقهی متوسط را از رفاه و ثروت بیشتری بهرهمند کرد، اما از سوی دیگر راه خودکامگی در پیش گرفت و ضمن حذف نیروهای مخالف، هواداران خود را بر مناصب مهمی گمارد. در دههی دوم و هنگامی که پایههای حکومتش را مستحکم دید، بر آن شد تا دست به اصلاحات لیبرالی بزند و آزادیهایی اعطا کند، اما این اقدامات دیرهنگام و توأم با احتیاط بود. سیاست اقتصادیاش نیز نتیجهی معکوس به بار آورد و طبقهی کارگر و متوسط را علیه او شوراند. در سیاست خارجی خواستار عظمت فرانسه بود و در این راه دست اتریش را از برخی نواحی ایتالیا کوتاه کرد، لیکن در نبرد با قوای پروس شکست خورد و در تبعید درگذشت. راجر پرایس، استاد تاریخ دانشگاه ویلز، در این کتاب ضمن تحلیل فراز و فرودهای حکومت ناپلئون سوم، به تأثیر افکار و اقدامات او بر اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمانه میپردازد و فضای حاکم بر فرانسهی «بحران میانهی قرن» (1846-1851) و سالهای اقتدار امپراتور را شرح میدهد.
0 نظر