«دلها در آتلانتیس» نقل پنج روایت به هم پیوسته است از سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰. بنمایهی هر داستان در دههی شصت میلادی و در سایهی جنگ ویتنام شکل گرفته است. در «مردان پست با کتهای زرد» بابی گارفیلد یازده ساله، دنیایی از غارتگری را در محلهی خود کشف میکند و اینکه بزرگسالان گاهی نه تنها نجاتدهنده نیستند، بلکه در کانون ترس و وحشت قرار دارند. در داستانی که عنوان کتاب را بر خود دارد مشتی دانشجو درگیر بازی میشوند، امکان اعتراض را کشف میکنند و با شرارت مشترک روح خود رویارو میشوند که در آن خنده می تواند خروش نهفتهی دد منشی باشد.
در «ویلی نانیننا» و «چرا ما در ویتنام هستیم» دو مرد که با بابی در شهرک حاشیهای کنکتیکات بزرگ شدهاند، شاهد پوچی عصر پس از ویتنام آمریکایی هستند که گاهی درست مثل زندگی خودشان تهی و شبحزده به نظر میرسد.
و در «ارواح آسمانی شب فرود میآیند» بابی به زادگاه خود بازمیگردد که آخرین راز و آرزوی قلبی او انتظارش را میکشد.
«دل ها در آتلانتیس» سرشار از خطر، شور و هیجان و احساس است. برخی خوانندگان را به جایی میبرد که تا پیش از این نبودهاند و برخی دیگر را به جایی که هرگز نتوانستهاند به طور کامل آن را ترک کنند.
0 نظر