از متن کتاب:
احساس کرد انگار در ورزشگاه نورافکنها را روشن کردهاند. با خود گفت: چه فکر احمقانهای. هیچ وقت زیر نورافکن دروازهبان خوبی نبود.
معرفی کتاب:
کتاب "دلهره دروازه بان هنگام ضربه پنالتی"(1970) اثر "پیتر هاندکه"(1942)، برنده جایهی نوبل ادبیات(2019)، رمانی است در سبک رئالیسم پیرامون انزوای فردی متفاوت با دیگران و بیگانه با جامعه.فردی که نمیتواند جامعه را درک کند و جامعهای که نمیتواند او را درک کند.
داستان کتاب:
کتاب "دلهره دروازهبان هنگام ضربهی پنالتی" روایتگر داستان بازنشستهای به نام "یوزف بلوخ" است که به تازگی از کار اخراج شدهاست؛ یا شاید بهتر باشد که گفته شود تصور میکند از کار اخراج شدهاست! مردی که بیهدف در شهر میچرخد، به سینما میرود. رابطه عاشقانه برقرار میکند. اما هیچکدام از این فعالیتها منجر به درک جامعه و دریافت تصویر روشنی از زندگی و جامعه اطراف برای او نمیشود. او که خود را فردی متفاوت با دیگران میبیند، ترجیح میدهد از جامعه و مناسبات بیمعنای آن برکنار باشد. "بلوخ" دیر زمانی است که در این گرداب بیگانگی به فردی پوچ، خونسرد و بیهدف تبدیل شدهاست؛ این تا بدانجا ادامه مییابد که او حتی بدون دلیل مشخصی مرتکب یک قتل نیز میشود.
مقایسه و تحلیل:
"هاندکه" در این اثر نیز چون سایر آثارش کاوش در روحیات و ذهن آدمی را مضمون اصلی کتاب قرار میدهد و با قرار دادن جهان اطراف در مقابل شخصیت اول کتابش بر این ذهنیت و ویژگیهای منحصر به فرد آن، تاکید موکد میکند. در واقع برخورد افکار و روحیات شخص با جامعه، مخاطب را در موضعی فراتر از این دو به همذات پنداری و داوری میان خود و جهان و داستان کتاب قرار میدهد.
از جمله دیگر آثار "هاندکه" عبارتند از: "از غم بال در آوردن"، "نامهی کوتاه، وداع طولانی"، "بعد از ظهر یک نویسنده"، "سه قطعه"، "تکرار"، "کاسپار"، "دون ژوان"، "فروشندهی دورهگرد"، "زن چپ دست"، "شمشیر دوم"، "گمگشته"، "اندوهی ورای رویاها"، "سواری روی دریاچهی کنستانس"، "من در شبی تاریک از خانهی خاموشم بیرون رفتم"، "اتهام به خود"، "اهانت به تماشاگر"، غیب گویی" و "محاکمه".
0 نظر