از متن کتاب:
وقتی سال 1911 "مونالیزا" را از "لوور" دزدیدند، مردم دسته دسته میآمدند و خیره میماندند به جای خالیاش و چهار گل میخی که نگهش میداشت، گویی غیابش بر معنایی دلالت داشته باشد. میان کتابخانه خالیام که ایستاده بودم، سنگینی تحمل ناپذیرِ همان غیاب را حس میکردم.
معرفی کتاب:
کتاب "برچیدن کتابخانهام" با نام فرعی" یک مرثیه و ده گریز"(2018) اثر "آلبرتو مانگل"(1948)، نویسنده آرژانتینی، جستار مهیجی است در باب سفر به ژرفای زندگی با کتابها؛ که به طور حتم قادر به جلب نظر مثبت هر فردی است که زندگیاش با کتابها معنا مییابد.
سفری به اعماق هزاران کتاب و غرق شدن در اندیشه و عقاید هزاران نویسنده در طول اعصار .
داستان کتاب:
دولت فرانسه به "آلبرتو مانگل" اطلاع میدهد که دوران اقامتش در خاک این کشور به پایان رسیده و باید خاک این کشور را ترک کند؛ حال او مجبور به جمع کردن کتابخانه سی و پنج هزار جلدیاش در کوتاه ترین زمان ممکن است. کتابخانهای عظیم که "مانگل" با در دست گرفتن هر کتاب به یاد بخشی از زندگی و خاطراتش میافتد؛ کتابهایی که بیشک شکل دهنده هویت و زندگی و تجربیات اشخاصاند. کتابهایی که هر کدام داستانی را روایت میکند و عقیدهای را در مسیر رشد و اعتلای شخص هدیه میدارد. حال "مانگل" با در دست گرفتن هر کتاب به کنکاشی میان خود و کتاب میپردازد. کنکاشی که سبب شکل گرفتن این کتاب جذاب میشود.
تحلیل و مقایسه:
"برچیدن کتابخانهام" برداشتی است از مقاله "چیدن کتابخانهام"(1931) اثر "والتر بنیامین"(1892-1940) که به تحلیل وابستگی اشخاص به اشیا و به خصوص کتابهایشان اشاره دارد؛ این کتاب نیز به تاثیر کتابها در شکلگیری هویت و به وجود آمدن تجربیات و خاطرههایمان اشاره دارد؛ تا جایی که اغراق نیست اگر گفته شود از تاملات هر فرد کتابخوان تا زندگی اجتماعیاش حاصل کتابهای اوست. همچنین کتابخانه شگفت انگیز "آلبرتو مانگل" یادآور کتابخانه فوقالعاده "ویل دورانت"(1885-1981) است که در کتاب بیهمتای "کتابخانه شخصی من"(1960) مورد اشاره قرار گرفته است.
0 نظر