انتشار کتابی از جان استوارت میل اندیشمند برجسته و اصیل لیبرالیسم به خودی خود اتفاق خجستهای است. اما هنگامی که یکی از پیشروهای لیبرالیسم دربارهی سوسیالیسم مینویسد این اتفاق بسی خجستهتر مینماید. نیک میدانیم که میل در سراسر زندگی و در انبوه آثارش هرگز این نظر را کنار نگذاشت که سوسیالیسم بدان گونه که در جنبش کارگری اواخر سدهی نوزدهم در بریتانیا گسترش مییافت تهدیدی برای آزادی است. با این همه آنچه این رسالهی کوچک را شگفت انگیز میکند دفاع پرشور او از سوسیالیسم است. چگونه میتوان این تناقض را توضیح داد؟ میل سوسیالیستی بود که آزادی برایش بر همه چیز غلبه میکرد؛ به ویژه منتقد ساختار طبقاتی بریتانیا در سدهی نوزدهم بود و هدف خود را تبدیل همهی کارگران به افراد کارآفرین و خودمختار و خوداشتغال میدانست این جنبه دقیقاً همان چیزی است که مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست در سوسیالیسم آرمان شهری به آن اعتراض کردند. در این رسالهی میل به خوبی میتوانیم تضاد آرایی را مشاهده کنیم که «سدهی طولانی نوزدهم آکنده از آن بود جان استوارت میل پیشتر با کتاب انقیاد زنان خوانندگان نسلهای پس از خود را از درایت خویش و عشق به آزادی انسان به حیرت واداشته بود و اینک با این رساله بار دیگر با ذهنیت متفکری اصیل مواجه میشویم که با تمام وجود درگیر مباحث پیچیدهی زندگی اجتماعی سدهی نوزدهم میشود.
0 نظر