من یک زن نیستم که مینویسد بلکه کسی هستم که می نویسد.
مدت ها از خودم پرسیده ام که هویت زنانه به چه معناست چون موقع نوشتن این احساس زنانگی را ندارم؛ چون محصور کردن زن در آن سرمنشأ درد و رنج و به ویژه عصیان است.زنان را همیشه و همیشه به هویت زنانه شان حواله میدهند تا توجیهی برای حفظ برتری اقرار نشده مردان باشد.حتی اگر بپذیریم زن بودن در دهه نخست قرن بیست و یکم با زن بودن در دهه 1950 تفاوت دارد.این احاطه مردانه همچنان ادامه دارد از جمله در حوزه های فرهنگی انقلاب زنانه اتفاق نیفتاده است.این کار همواره باید صورت پذیرد...تجربه ای که هر زنی از دنیای روزمره خود دارد مانند تجربه یک مرد نیست...
0 نظر