از متن کتاب:
با مردم جوری رفتار میشود که انگار حیواناند و جالبش اینجاست که هیچکس هم صدایش در نمیآید.
معرفی کتاب:
کتاب "انزجار"(1997) با نام فرعیِ "توماس برنهارت در سانسالوادور" اثر "اوراسیو کاستیانوس مویا"(1957)، مونولوگهای شخصی با اسم مستعار " ادوارد وگا" در ملاقاتی دوستانه با "مویا" میباشد. مونولوگهایی پیرامون هر آنچه که با جبر جغرافیا همچون سایه به آدمی گره خورده و با گریز از ناسیونالیست میتوان عادلانه به قضاوتشان نشست. کتابی که پس از چاپ خشم عمومی را در السالوادور بر انگیخت؛ تا حدی که عدهای "مویا"، نویسنده کتاب را به مرگ تهدید کردند.
داستان کتاب:
شخصی به نام "ادوارد وگا" پس از سالها زندگی ایدهآل در کانادا برای مراسم ختم مادرش به السالوادور، کشور اجدادیاش بازگشته و حال مدتی میبایست برای فروش خانه مادری و تقسیم ارث در آنجا اقامت داشته باشد. کشوری که "وگا" هیچگونه پیوند عاطفی با آن ندارد و خود را با تمام ارکان آن غریبه میداند. السالوادوری که نه تنها مایه افتخار "وگا" نیست بلکه باعث انزجار و عذاب اوست. حال "وگا" تنها به پاسپورت کاناداییاش امید دارد و به هرآنچه در سرزمین مادریاش میگذرد، به دیده نفرت مینگرد. از حاکمان دیکتاتور و خونریزش گرفته تا مردم ستم پذیرش، از نظامیگری حکومت و علاقه به نظامیگری مردمش، از ضدیت دولت با فرهنگ تا فقر شدید فرهنگی مردمش، از غذاهای بدمزه تا سواحل زشت منظر، از حمل و نقل نابسامان تا نا امنی خیابانهاو صدها مورد دیگر نظیر این موارد.
مقایسه و تحلیل:
"انزجار" داستان فرار از تحمیل جبر جغرافیا و گسستن رشتههای ناسیونالیسمِ ارزش انگاشته شده است. داستان قیام علیه سرنوشت ناخواسته. "انزجار" داستان تنفر مردی است متولد السالوادور که السالوادوری نبود. مردی بیگانه با تمام آنچه در آن جهانِ دور مانده از جهان میگذشت. قیامی علیه تمام باورها و ارزشهایی که فرد را به کشورش پایبند و در دفاع از آن ملزم میکند. "انزجار" روایتی است از بیگانگی با زادگاهی نه چندان دوست داشتنی، همچون بیگانگی "ماکس آیزنشتاین" با آلمان در کتاب "گیرنده شناخته نشد"(1938) اثر "کاترین کرسمن تیلور"(1903-1996).
0 نظر