از متن کتاب: زیر تیغ چاقو رای نمیدهم. معرفی کتاب: کتاب "نود و سه"(1874) اثر "ویکتور هوگو"(1802-1885)، رمانی است تاریخی، در سبک رئالیسم، پیرامون انقلاب کبیر فرانسه و حوادث پس از آن که از خلال داستان و رفتار و عقاید شخصیتهای آن، دو هدف را دنبال میکند. اول، توضیح و تشریح وضعیت جامعه و جو حاکم بر آن پس از انقلاب فرانسه. تصویری واضح و عادلانه از هرج و مرج و بازی قدرت میان نیروهای داخلی و حامیان خارجی آنها. دوم، بررسی رفتارها و عقاید و دیدگاههای متفاوت و متعارض نسبت به مقوله انقلاب از خلال گفت و گوها و واکنشهای شخصیتهای داستان نسبت به پیشامدهای جدید. داستان کتاب: نام کتاب به وقایع دومین سال انقلاب فرانسه، سال 1793 اشاره دارد. سالی که به دوران وحشت و ترور مشهور است. در این سال که عزم انقلابیون برای پاکسازی فیزیکی و یکدستی طرفداران جمهوری جزم بود، سیصد هزار نفر دستگیر و هفده هزار نفر از جمله لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت اعدام شدند. "ویکتور هوگو" در این کتاب با طرح داستانِ تلاش فرمانده سلطنت طلبان در سرکوب انقلاب و از طرفی تعقیب او توسط انقلابیون و خلق شخصیتهایی که نماینده افکار حاکم بر جامعه بودند، دست به روایتی تاریخی در قالب داستان زده است. سه شخص برجسته کتاب که نماینده سهتیپ شخصیتیاند، به این ترتیب است: 1.مارکی دولانتوناک: فرمانده سلطنت طلبان و مظهر اشرافیت؛ فرماندهای سنگدل، سخت گیر و پایبند به اصول تا آخرین نفس. 2.سیموردَن: فرماندهی سختگیر و با اعتقادات بسیار خشک که همچون دولانتوناک فساد نمیپذیرد؛ تنها با این تفاوت که او فرمانده جمهوری خواهان است. 3.گووَن: فرمانده انقلابی شریفی که نمادی از خیرخواهی و تعادل است. مقایسه و تحلیل: کتاب "نود و سه" و مقصود نویسنده را میتوان در دو سطح دنبال نمود. اول، ارائه حقیقتهای تاریخی دقیق از حوادث، اشخاص، تصمیمات، تاریخچه مختصر بناها، سیاستهای اتخاذ شده و مواردی از این دست که به صورت مستند و در ضمن داستانِ مطروحه بیان میشود. این شیوه دقیقا همان است که در کتاب "گوژپشت نتردام" دیگر اثر نویسنده نیز مشهورد بود. دوم، بیان شرایط و ایدئولوژی حاکم به مثابه قوه محرکه جامعه به سوی آیندهای جدید. شرایط و وضعیتی که سبب بروز رفتارهای متعارض و در طولانی مدت سبب شکلگیری طبقه جدیدی از افراد با هنجار و فرهنگ متفاوت میشود. این دسته از دغدغهها تنها با شخصیت پردازیهایی نظیر آنچه ذکر آن رفت قابل بررسی است و به عنوان عینیات تاریخی قابل بیان نمیباشد. البته به نظر میرسد در شخصیت پردازیهای کتاب، تنها به بیان حقایق موجود قناعت نشده و "هوگو" با خلق شخصیتها و عقایدی نظیر شخصیت "گووَن" و آنچه او بدان اعتقاد داشت، دست به خلق ناموجودی که جامعه انقلابی برای حرکت رو به جلو بدان نیاز داشت زده است. تشویقی به تفکر در شرایطی که ترور، اعدام، انتقام و جنگ جولان میداد.
0 نظر