ده سال پیش، اتفاق خارق العاده ای افتاد؛ کبوترهایی که روی پشت بام کارخانه ای متروک زندگی می کردند، نوزاد انسانی را که در قنداقی پیچیده و در پس کوچه ی نزدیک کارخانه رها شده بود با خود به محل زندگیشان بردند. حالا کوو دخترکی ده ساله است که تمام این مدت روی پشت بام زندگی کرده و کبوترها را خانواده اش می داند. روزی شاهین گرسنه ای به بر- کبوتری که کوو از همه بیشتر دوستش دارد - حمله می کند و بر به شدت مجروح می شود. این حادثه کوو را مصمم می کند که برای نجات جان عزیزترین کبوتر زندگی اش خطر کند. اما آیا او از پس این تصمیم دشوار برمی آید؟
0 نظر