روح بزرگ در توفانی شورانگیز، پیوسته میجوشد و میخروشد: اما موج جوشان آن. گاهی رو به ساحل میآید و گوهری که سخن دریایی است به هدیه میآورد. باران بهاری این دریا، ارزانی روحهای بزرگی است که زادگان آفتابند. از روشنایی مینوشند و به مهر و دوستی میاندیشند.
آنکه در عین آفتاب زاییده است. از اول ولادت، چشم در آفتاب باز کرده است و با آفتاب خو کرده است، میگویند که ((تو سخن از ماهگوی، سخن از عطارد گوی!))
چه گونه توانم گفتن ؟
مقالات شمس218
0 نظر