این نمایشنامه نخستین بار در 1948 منتشر شد و در همان سال نیز به روی صحنه رفت. ماجرای نمایشنامه در سالهای جنگ جهانی دوم در یکی از کشورهای اروپای مرکزی (که به حکم قرینهها تا حدودی میتواند یادآور یوگسلاوی سابق باشد) روی میدهد. کشور در اشغال آلمان نازی است ولی نهضت مقاومت دستاندرکار است. رهبر یکی از گروههای مقاومت که با کمونیستها ائتلاف کرده با توجه به شرایط تشخیص میدهد که همکاری با بورژواها به تقویت جبهه ی مقاومت خواهد انجامید. اما کمونیستها با چنین رویهای مخالفند و جوانی را که در اشتیاق دست زدن به کاری مهم است مأمور ترور او میکنند و جوان پس از آنکه ستیزی درونی را پشتسر میگذارد مأموریتش را انجام میدهد. اما مدتی بعد کمونیستها به این نتیجه میرسند که خط فکری رهبر ترور شده درست بوده است و او را قهرمان درنظر می گیرند. وجود عامل ترور، باری است که بر دوش کمونیستهاسنگینی میکند؛ بنابراین تصمیم به نابودی او میگیرند و یگانه شرط تصفیه نکردن او ابراز ندامت جوان است. راهحل این است که جوان اعلام کند رهبر فقید را تحت تأثیر حسادت عاشقانه کشته است نه به سبب عقیده ی سیاسی. جوان دربرابر این طنز تلخ به استقبال مأموران قتلش می رود.
0 نظر